ئه سرین
ئه سرین واژه ای کردی به معنی اشک
حرف های بسیاری برروی قلبم سنگینی می کند، که نمی دانم حقیقتا سنگین هستند یا
چندروزیست زندگی مردمانی ازجنس خودم فکرم را مشغول کرده است.مردمانی آرمانی با آرزوهای آسمانی که رئالسم روزگاربررویاهایشان رنگ بیداری پاشیده است، مردمانی که اندیشه عاشقی رادردرکوچه های سنگ لاخی تردید به دست بادهوا سپرده اندوخود رابه دست خود....! من هنوز در دیروز مردمان امروزی هستم وبه تکرار غروب های بی طلوع می پرسم که آیا هنوز هم ازمردمان هستم یاآنان از لعاب من. تردید وتلاش برای پاسخ به پرسشی که جوابش اظهرمن شمس است ، آزارم می دهد وبی شک این رنج را ما مردمان مدعی نخواستیم بلکه برایمان خواستندتا که شاید همسفربادهوا شویم تاکه شایدبرزنگارلعابمان نسیمی از رویاهای گمشده دیروزی امید وزیدن گیرد اما ...! راستی چه شدکه به این اقیانوس آرام رسیدیم اما هنوز درتلاطمیم؟ چرا برا ی رفتن به خوابخرگوشی قصه ها نمی کوشیم وحرمت صورت سپید برفی را به خوردن سیب های ممنوعه ترجیح ابدی می دهیم؟ برای غایت تردیدهام تلاشی به وسعت هاج نخواهم کرد؛چرا که تب عاشقی برایم هنوزهم عسلی است به شیرینی عادت راستی چه شدکه به اینجا رسیدیم !
من
مردمان
تردیدها و.. حرفهایم !؟ نظرات شما عزیزان: arvik
![]() ساعت12:46---26 فروردين 1391
سلام اسرین جان ! خوبی؟ واقعا قشنگ نوشتی ،همه ی ما در دیروز و امروزمون موندیم !
من روزهایم را نمیدانم چه بودم ! تردید دارم خدایا بودم یا نبودم ؟! یا حق جمعه 25 فروردين 1391برچسب:, :: 22:27 :: نويسنده : ....؟
پيوندها
|
||
![]() |